سفرنامه امیر مامان (روز چهارم)
صبح روز جمعه عمه افسانه اینا بعد از صبحونه حرکت کردن و برگشتن چون عمو امیر مرخصی نداشت و باید شنبه سر کار می رفت . ماهم بعد از صبحونه آماه شدیم و با عمو و زن عمو و متین و عمه انیس رفتیم دیدن برج میلاد. واقعا خیلی قشنگ بود کلی تو محوطه بیرون عکس گرفتیم و بعد هم رفتیم تا از داخل هم دیدن کنیم. کلی هم برا خودت کیف کردی و همش اینور و اونور می چرخیدی و همه جا رو نگاه می کردی مخصوصا قطرات آب که به شکل های مختلف می ریخت توجهت رو به خودش جلب کرده بود. بعد از اونم رفتیم خونه و نهار و استراحت و گوش دادن به مناظرات و غرق شدن در تلویزیون بابایی و عمو. بعداز کلی زحمت دادن به عمو و زن عمو و خدحافظی کردن از اونا رفتیم خونه عمه وحیده . دیر وقت بود ...
نویسنده :
مامانی
0:57